انگشت (قرآن)هر یک از اجزای متحرک پنج گانه دست و پای انسان را انگشت گویند. انگشتان افزون بر کارکردهای بسیار آن در زندگی روزمره، از وجوه تمایز انسان از سایر حیوانات است. ۱ - انگشت در قرآنواژههای «اصابع» دوبار: او کصیب من السماء فیه ظلمات ورعد وبرق یجعلون اصابعهم فی آذانهم من الصواعق حذر الموت والله محیط بالکافرین (با چون (كسانى كه در معرض) رگبارى از آسمان كه در آن تاريكي ها و رعد و برقی است (قرار گرفته اند) از (نهيب) آذرخش (و) بيم مرگ سر انگشتان خود را در گوشهایشان نهند ولى خدا بر کافران احاطه دارد.) وانی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی آذانهم واستغشوا ثیابهم واصروا واستکبروا استکبارا (و من هر بار كه آنان را دعوت كردم تا ايشان را بيامرزى انگشتانشان را در گوشهايشان كردند و ردای خويشتن بر سر كشيدند و اصرار ورزيدند و هر چه بيشتر بر کبر خود افزودند.) «بنان» نیز دوبار: اذ یوحی ربک الی الملآئکة انی معکم فثبتوا الذین آمنوا سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب فاضربوا فوق الاعناق واضربوا منهم کل بنان (هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحی مى كرد كه من با شما هستم پس كسانى را كه ایمان آورده اند ثابتقدم بداريد به زودى در دل كافران وحشت خواهم افكند پس فراز گردنها را بزنيد و همه سرانگشتانشان را قلم كنيد.) بنان جمع بنانه به معنى سر انگشت دست یا پا و یا خود انگشتان است ، و در آیه مورد بحث مى تواند کنایه از دست و پا بوده باشد و یا به معنى اصلیش که انگشتان است ، زیرا قطع شدن انگشتان و از کار افتادن آنها اگر در دست باشد قدرت حمل سلاح را از انسان مى گیرد، و اگر در پا باشد، قدرت حرکت را. این احتمال نیز وجود دارد که اگر دشمن مهاجم پیاده باشد، هدف را سر او قرار دهید و اگر سواره باشد دست و پاى او. بلی قادرین علی ان نسوی بنانه (آرى قادريم كه حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب كنيم.) و «انامل» یک بار: هاانتم اولاء تحبونهم ولا یحبونکم وتؤمنون بالکتاب کله واذا لقوکم قالوا آمنا واذا خلوا عضوا علیکم الانامل من الغیظ قل موتوا بغیظکم ان الله علیم بذات الصدور (هان شما كسانى هستيد كه آنان را دوست داريد و (حال آنكه) آنان شما را دوست ندارند و شما به همه كتابها(ى خدا) ايمان داريد و چون با شما برخورد كنند مىگويند ايمان آورديم و چون (با هم) خلوت كنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را مىگزند بگو به خشم خود بميريد كه خداوند به راز درون سينه ها داناست.)در قرآن به کار رفته است. علامه طباطبایی می فرمایند: «و چون به خلوت مى روند، سرانگشت خود را از شدت خشمى که بر شما دارند مى گزند. و کلمه ((عض )) گاز گرفتن با دندان با فشار است . و کلمه ((انامل )) جمع انمله است که به معناى نوک انگشتان است . و کلمه ((غیظ)) به معناى خشم و کینه است . ((و عض انامل بر فلان چیز)) مثلى است که در مورد تأسف و حسرت و رساندن شدت خشم و کینه زده مى شود.» ۲ - واژه های مترادفدر این مدخل از واژههای «اصابع»، «انامل» و «بنان» استفاده شده است. ۳ - عناوین مرتبطانگشت در قیامت ، انگشت به گوش کردن ، انگشت کافران ، اهمیت انگشت ، سرانگشت در قیامت ، قطع انگشت ، گزیدن انگشت. ۴ - پانویس۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۲۹۶، برگرفته از مقاله «انگشت». ردههای این صفحه : انگشت | موضوعات قرآنی
|